English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (1543 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
typecast U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasting U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasts U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universal grid U مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
buskers U هنرپیشهی دورهگرد
busker U هنرپیشهی دورهگرد
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
relegating U ارجاع کردن
relegates U ارجاع کردن
relegated U ارجاع کردن
dereference U پس ارجاع کردن
relegate U ارجاع کردن
arbitrating U به داوری ارجاع کردن
arbitrates U به داوری ارجاع کردن
arbitrated U به داوری ارجاع کردن
arbitrate U به داوری ارجاع کردن
recommit U دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
submission U موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
refer U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
referred U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
refers U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linkage U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
assigns U ارجاع کردن تعیین کردن
assigning U ارجاع کردن تعیین کردن
assigned U ارجاع کردن تعیین کردن
assign U ارجاع کردن تعیین کردن
in keeping with <idiom> U مشابه ،موافقت کردن
map scale U مقیاس نقشهای
coordinates U مختصات نقشهای
map chart U طرح نقشهای
map reconnaissance U شناسایی نقشهای
pursuance of a plan U تعقیب اندیشه یا نقشهای
coordinate code U رمزمربوط به مختصات نقشهای
wind fire angle U سمت نقشهای باد
map template U طلق چارت نقشهای
chart data U عناصر تیر نقشهای
res U شی ء بخصوص ماده
specifics U بخصوص خاص
particular U خاص بخصوص
specific U بخصوص خاص
grid interval U فواصل شبکه بندی نقشهای
carry through <idiom> U برای کاری نقشهای کشیدن
mannerism U سبک بخصوص نویسنده
mannerisms U سبک بخصوص نویسنده
featureless U بدون سیمایاجنبه بخصوص
i mentioned one case in p U یک مورد بخصوص را ذکرکردم
backers U کسی که دراجرای نقشهای کمک میکند
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
universal transverse mercator U سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
backer U کسی که دراجرای نقشهای کمک میکند
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
why did you mention that onep U چه شد که ان یکی را بخصوص ذکر کردید
contour map U نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
ground plan U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plans U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
emulates U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulated U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulate U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
predate U قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predated U قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predates U قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predating U قبل از موقع بخصوص واقع شدن
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
mannered U دارای سبک یا رفتار بخصوص تصنعی
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
pictomap U نقشهای که روی عکس هوایی تهیه شده است
lion U [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
pokes U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
referral U ارجاع
references U ارجاع
cell reference U ارجاع سل
reference U ارجاع
referrals U ارجاع
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
cross-reference U ارجاع متقابل
cross reference U ارجاع متقابل
external reperence U ارجاع خارجی
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
cross-references U ارجاع متقابل
call by reference U فراخوانی با ارجاع
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
backward reference U ارجاع به عقب
global reference U ارجاع سراسری
circular reference U ارجاع چرخشی
forward reference U ارجاع به جلو
external reference U ارجاع خارجی
self reference U خود ارجاع
duty assignment U ارجاع شغل
declarative statement U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
reference U ارجاع امر به داوری
references U ارجاع امر به داوری
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
recommitment U ارجاع بکمیسیون پارلمانی
recommittal U ارجاع بکمیسیون پارلمانی
accrued benefit U پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
elite U طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
formats U 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
format U 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
cross reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-references U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
escrow U موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
procedendo U حکم ارجاع مجدد دعوی از محکم عالی به دادگاه تالی
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
explicit address U آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
glyptography U شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
Calvinist austerity U [معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
corresponding U مشابه
like <adj.> U مشابه
lossy compression U مشابه 6-23
alike <adj.> U مشابه
semblable U مشابه
allo U مشابه
quasi U مشابه
homogeneous U مشابه
akin <adj.> U مشابه
related <adj.> U مشابه
similar <adj.> U مشابه
resembling <adj.> U مشابه
analogous U مشابه
elementary U مشابه
similar U مشابه
scale U مشابه 8865
equals U مشابه بودن
launching U مشابه 5747
epileptoid U مشابه صرع
breakdown U مشابه 1352
interchange U مشابه 5359
synthesizing U مشابه 9821
in the same boat <idiom> U درشراطی مشابه
breakdowns U مشابه 1352
peripheral U مشابه 7489
worded U مشابه 10721
equalling U مشابه بودن
decoding U مشابه 2860
word U مشابه 10721
print U مشابه 7861
manipulation U مشابه 6208
organizing U مشابه 7186
design U مشابه 2979
organize U مشابه 7186
ultra- U مشابه 10327
window U مشابه 10682
bridging U مشابه 1361
organising U مشابه 7186
organises U مشابه 7186
EMI U مشابه 3541
designs U مشابه 2979
epileptiform U مشابه صرع
in kind <idiom> U به طریقی مشابه
MByte U مشابه 6304
status U مشابه 9596
multifunctional U مشابه 6716
multi scan monitor U مشابه 6632
round U مشابه 8759
synthesises U مشابه 9821
synthesised U مشابه 9821
IRTF U مشابه 55423
rounding U مشابه 8762
domains U مشابه 3286
MHS U مشابه 6444
roundest U مشابه 8759
domain U مشابه 3286
synthesising U مشابه 9821
IBM U مشابه 4963
synthesizes U مشابه 9821
carriers U مشابه 1595
equal U مشابه بودن
induction U مشابه 5128
inductions U مشابه 5128
electronic U مشابه 3510
synthesized U مشابه 9821
synthesize U مشابه 9821
equivalent U برابر مشابه
bracket U مشابه 1329
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com